.. جایی برای
.. جایی برای

.. جایی برای

شخصی

امید...

چرایش را دقیقا نمی دانم اما خیلی سعی کردم عادت

دیرینه را تغییر بدهم اما نشد که نشد...

تاالان که نشده بعدها هم نمیدانم چه شود...

آدمای زندگیم تا ابد فرصت بخشیده شدن دارند..

رفتارشون اذیتم میکند و ممکن است تا دلخوریم برطرف

بشود یه کوچلو فاصله بگیرم اما بازم می بخشم شان...

هیچ وقت نمیتوانم برای همیشه رهاشون کنم و بروم...

آنقدر کنارشان می مانم تا خودشان خود به خود تمام بشوند

و بروند..

آنوقت خیالم راحت است که آدم نیمه راه نبودم..

خیلی مهم نیست که آنرا بفهمند یا نفهمند..

خیلی بی درد نبوده اما مایوس هم نمی شوم...

و امید منو  به دنبال خود می کشاند..


عشق در انتهای افق...

من گره خواهم زد،

چشمان با خورشید

دل ها رو با عشق،

سایه ها رو با آب،

شاخه ها رو با باد....


                  سهراب سپهری

گستره ی عشق...

درسته که برای عاشق شدن، معشوقی باید باشد

اما وقتی  با عشق آشنا شدی ،معشوقی هم نباشد

عاشق می مانی..

عاشق خودت،زندگی،آدما...

حواست هست...

زندگی جذابیت های خاصی می تواند داشته باشد...

دوستی هم واسم یکی از شاخص ترین جذابیت های

آن ست...

نقطه سر خط.

فکر میکنم زندگی بارها گفته...نقطه سر خط

برای من  سال تحویل ،  ماه مبارک رمضان،ماه محرم،و سالروز تولدم هرکدام بهانه ای می شوند

تا شروع دوباره ای داشته باشم..

سر خط میام تا غلطای دیکته ی خودم رو پیدا کنم و مشق شان کنم..و شاید بتوانم از نو خودم را تعریف کنم..

موفقیتم بسیار اندک بوده اما خوشحالم که زندگی همواره این

فرصت رو در اختیارم میگذارد

تا یه نگاه دوباره به خودم بندازم..

امسال کمی امیدوارترم..تا بهره ی بیشتری ازفرصت بدست آمده ببرم...

جالبه که تاریخ تولدم با فاصله ی یکی،دو روز بعد پایان ماه مبارک می باشد شاید این توالی  یه فال نیک باشد...

تا بالا خره من با  مداومت در تمریناتم  به نتیجه ی دلخواه برسم...