.. جایی برای
.. جایی برای

.. جایی برای

شخصی

فال نیک...

به گفته دوستی

:زورکی  هم شده بنویس..یواش یواش درست میشه...

منم به یاد بچگیامون که وقتی پی بازی بودم و گاهی پدرم به ضرب و زور و

تشر پای دفتر دستک مدرسه می کشاندمون ..افتادم..

حالا منم کشان کشان دست و انگشتان لجبازم رو گرفته و اومدم  منت کشی

ذهن و خیال...میبینم یه قفل بزرگ و قدیمی زده به در...

و این معناش اینه که  تا فصل پاییز این حوالی بساط شیطنتش براهه ..

پاشنه به همین در می چرخد...

نگاهیی به مدیریت یادداشت های پیشین میکنم..میبینم در طول این دو

هفته  کلی تایپ کردم که نصف و نیمه و ابتر به امان خدا رها شده..شاید یه

وقتی کامل و منتشرکنم..

بخش نظرات را که   میخونم لطف حضور دوستان منو شرمنده ی  خویش میکنند..

راستش همیشه  وقتی به  یاد عزیزی ؛ دوستی لحظاتی رو ماندنی میکنم از خود میپرسم

میشه در این لحظه او هم به یاد من افتاده باشد..؟ البته گاهی که به تلنگر یادی  زنگ زدم

از طرف مقابل شنیدم که از این تصادف خوشحال شده  که او هم در این لحظه به یاد من بوده...

و گفته دل به دل راه داره..فکر میکردم یه تعارفه  ...

یه وقتا هم که به یاد دوستان مجازی می افتم میام میبینم که اون دوست با کامنتی ، ایملی ابراز

لطف کرده....و این نشانه ها دل به دل راه داره  رو تقویت میکند...

چه عالیه که در آن واحد به یاد هم بودیم..ممنونم.