پائیز غم می شود وقتی از کنار تو
به ناچار به صفحه ی بعد
باید بروم
پائیز بی رحم می شود وقتی
دیگر نمی شود تو را لابلای حاشبه های کنار صفحه هم داشت ...
پائیز به قتل می رسد وقتی وقتی سر صفحه بعدی نام تو نباشد و زیر خط ها صدای خش خش
اسم ها ی بی تو چهار نعل می روند. ...
نه بهار با هیچ
اردیبهشتی
نه تابستان با هیچ
شهریوری
و نه زمستانی با هیچ
اسفندی
اندازه پائیز به مذاق
خیابانها خوش نیامد
پائیز مهری داشت
که بر دل هر
خیابان می نشست.