.. جایی برای
.. جایی برای

.. جایی برای

شخصی

سرمست پاییزم...

پاییز که می شود
 
انگار از همیشه عاشق ترم
 
وچشمانم همه جا
 
نقش دیدگان تورا جستجو می کند
 
پاییز که می شود
 
با باد تا افقی که چشمانت
 
درآن درخشیدن گرفت
 
پیش می روم
 
و مقابلت به رقص درمی آیم...
 
پاییز که می شود
 
بی قراری هایم را در باغچه کوچکی
 
می کارم و آرام آرام
 
قطره های باران را
 
که روزهاست در دامنم جمع کردم
 
به باغچه می نوشانم
 
میدانم تا آخر پاییز
 
تمام بی قراری هایم شکوفه خواهد داد...!
 
از پاییز بخوانید:
 

نظرات 1 + ارسال نظر
علی امین زاده شنبه 11 مهر 1394 ساعت 07:40 http://www.pocket-encyclopedia.com

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت
کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد

غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید
کز کجا سرّ غمش در دهن عام افتاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد