.. جایی برای
.. جایی برای

.. جایی برای

شخصی

برای تو

بازم دستت خورده به شیشه عطر

سُر خورده  از دور

روی کاغذ پاره های من..

می شنوی رایحه کلمات  را..
شمیم عشق شان قلم را مست و سرخوش
با خیال تو به رقص آورده..
سطر به سطر در گوش تو زمزمه می کند
"دوستت دارم"
نظرات 3 + ارسال نظر
بهمن جمعه 27 بهمن 1396 ساعت 14:02

حالا حالاها باید روی خودم کار کنم تا درکی هر چند سطحی از عشق و عرفان بدست بیارم...
فقط به همین دل خوشم که از خوندن شعرگونه هایت لذت میبرم
حالا شما توی چه حال و هوایی قلم میزنی ...!
خدا میداند و خودت...
قلمت مانا

بقول آقای مهران مدیری تا حالا عاشق شدی؟
چه سوالیه...نگاه زیبای شما در نوشته ها تون انعکاس شده که نشانه عشق شما به زندگی بوده..
تلخ ترین ها را با حلاوت روح به زیبایی تمام روایت می کنید نمونه اش خاطرات روزای انقلاب شاهد و گواه اند...
ممنونم از نگاه گرمتان:

علی امین زاده شنبه 14 بهمن 1396 ساعت 00:00 http://www.veryveryinteresting.com

دالی موشه

http://veryveryinteresting.com/?p=80

ready up و منتظر حضور سبزتان.

سپاس فراوان از دعوتت

علی امین زاده شنبه 14 بهمن 1396 ساعت 00:00 http://www.veryveryinteresting.com

می چرخم و می رقصم و می نوشم از این جام....

افتاد سیمای من
برآیند عشق
آشکار شد ذات ابلیس یا ملک..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد