و من
-بی تو-
چه تنها قدم میزنم پاییزم را
و برگ ها چه زیرکانه سکوتم را درهم مبشکنند.
ثانیه ها چه بی رحمند
وقتی لحظاتم را به چار میخ می کشند
پاییز به وهم بهار برپا می کند
جشن هولی ،
تا به دام اندازد هر که دلباخته...