کتاب مجموعه داستان "مالیخولیای محبوب من " از هشت قصه تشکیل شده است
که تم اصلی هفت قصه آن زندگی زنانی ست که ترک شده اند و تنهایی خاطرات خود
را مرور میکنند گویی توان دوباره برخاستن و از سر گرفتن زندگی رو ندارند زن های که
عشق آنها روضعیف و ناتوان میکند ...
راستتش تکرار حرمان و رنج شنکجه آور هجران تهوع آور است . و چندباری از ادامه ی خوانش
کتاب منصرف شدم و دقایقی آنرا کنار گذاشتم...اما خیلی زود پشیمان می شدم .
آخه از اضافه شدن یک کتاب نیمه خوانده ی دیگر به قفسه ی کتاب بیزار بودم...
داستان تجربه های تلخی که شاید بعضی از ما ، آن را زیسته ایم ولی چگونگی مواجه ی با آن رو
نیاموختیم و یک عمر با مرور خاطرات جریان زندگی خود را متوقف کردیم..را روایت می کند.
خانم بهاره رهنما کتاب رو تقدیم به دخترش و دیگر دخترکان سرزمین خود کرده و در ادامه
گفته " که نمی دانم آرزو کنم روزی عاشق بشوند یا نشوند.."
به نظر من عشق اتفاق زیبایی است که معمولا هیچ شناختی از آن نداریم و همه تعریف هایی که ازآن
شنیده ایم در حد تجربه های فردی بوده ، اما من فکر میکنم این تجربه می تواند ما رو به خودشناسی برساند.
و ما رو توانمند تر کند..
درسته مرور خاطرات قهرمان هر قصه تلخ بوده اما نمیتوان منکر آن شد و باید قبول کرد که معنا
وجه دیگر تلخی است و شایدبهتراست در کنار مرور خاطرات یاد بگیریم چگونه قوی شویم و از چالش های
عاطفی خود عبور کنیم...
از میان قصه های کتاب، داستان "فلامینگو "را بیش از بقیه دوست داشتم...
باران عزیز سپاس از هدیه زیبا و دلپذیرت