.. جایی برای
.. جایی برای

.. جایی برای

شخصی

کلمه

کلمه ها ، وقتی احساسی را به دنیا می آورند

چه سخت است زاییدن احساس..

از زایمان هم دشوارتر است..

یک لحظه دوتا ابر با هم برخورد می کنند

و جرقه ای زده می شود

  رعدی و برقی می جهد

ناگهان پهنه ی آسمان و زمین روشن می شود

و دل زمین شکافته می شود

و کلمه ای جوانه می زند..

 ساقه ای  چپ و راست به خود کش و قوسی می دهد

برگ هایش از دل خود باز می شوند

و رو به آسمان آغوش باز می کنند

 قد می کشد ساقه

  بالا می رود

بالاتر...

شاید به آسمان برسد

دستش که به دل تو رسد

هفت آسمان را فتح می کند.

نظرات 3 + ارسال نظر
مهربانو شنبه 5 مرداد 1398 ساعت 15:15 http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام نازنینم
وبلاگت را میخوانم اما متاسفانه کامنت نمی توانم بگذارم از طریق گوشی که میام کد ارسال کامنت را نمایش نمی دهد..
واقعا از این حوصله ای که برای حیوان خانگی گذاشتی عشق کردم و هزینه ای که از وقت و جیب صرف کردی مرحبا داردددد
کاش قانون لذت از زندگی را همه می پذیرفتند که باید بخشید تا دریافت کرد ..
همه ی لحظاتت زیبا و دلپذیر و ممنونم از نگاه مهربانت که گرمی بخش جان ست-

مهربانو چهارشنبه 2 مرداد 1398 ساعت 12:47 http://baranbahari52.blogsky.com/

آخ که من میدونم زایش چقدر دردناک و شیرینه

قطعا شیرین بوده که برای بعضیا چندباره تکرار می شود
و البته هر لحظه در حال زاییده شدن هستیم
و دردانسانیت که پیوسته همراه ماست..

بهمن یکشنبه 30 تیر 1398 ساعت 13:30 http://www.‌life-bahman.blogsky.com


من درد زایمان نداشته ام، متاسفانه...
و نه لذت زایش را، متاسفانه...
اما لذت زایش "کلمه" را تا حدودی چشیده ام آنگاه که برای تکمیل متنی که شیره ی جانم را نثارش کرده ام، از درد به خودم می پیچیدم و بعد که‌ کلمه زاده شد نفسی به راحتی می کشم و از متن متولد شده لذت می برم

والله منم تجربشو نداشتم
اما در وصف ش بسیارشنیدم و چشمم ترسان شده..فکر کنم خدا عوضش این درد را به جانم انداخته تا گوشی بیاد دستممم
زایش از هر نوع که باشد نمی توان منکر زیبایی آن شد و دردش دلچسبه...
ممنون حضور تان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد